آقا بیا که تسلا دهیم تورا
?▬▬▬?๑❤️๑?▬▬▬?
دࢪمشهد و مدینھ
خدایا چھ محشࢪاست . . .
شال عزا بھ گࢪدن
زهرا و حیدࢪ است . . .
یا بن الحسن بیا ڪھ
تسلا دهیم تو ࢪا
چون سوگ “مجتبے” و “ࢪضا
و “پیغمبࢪ” است. . .
اَللّهُمَ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
ایا ما در خواب غفلتیم؟
•○[بنویسید بھ روے لحدم?✨
مݧ فقط عشق حسیݧ بݧ علے را بلدم✔️?
ننویسید ڪھ او خادم بد عهدے بود…?
بنویسید:
ڪھ او
♥️منتظر مهدے♥️ بود…
─┅──?──┅─
از عارفے پرسیدند…
ازکجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟!
او جواب داد:
اگربراے امامزمان کارے مےکنے
تبلیغے انجام مےدهے و خلاصه قدمے برمےدارے
و به ظهور آن حضرت کمڪ میکنے،
بدان ڪه بیداری!
والّااگر مجتهد هم باشے در خواب غفلتی?
اللهمعجللولیڪالفرج
زندگے مهدوی به سبک اربعین
✍هـمه میگویـند؛
آخــرِ طـریق;
بـه “کرب و بلا” میرسـد
و ” آغوش حسـین (ع) “
اما مـن میگـویم ؛
آخـرِ طـریق;
آخـرین پلهی پـیوند تـاریخ با آرامـش است!
آخـرِ طـریق؛
سـاحلِ اقـیانوسی ست که هر که می رسد،
روی امـواج آرامـش، سبـک میشود
و گِزگِز جریانِ حـیات را در رگـهایش حـس میکند!
آخـر طـریق ؛
نقـطهی بلـوغ فـهم بشـر است ؛
* امـام اگـر باشد؛ دنـیا آرام میگـیرد *
امـامِ زنـده و تنـهای مـا ؛
اربعـین به ما آمـوخت؛
برای رسـیدن به اقـیانوس آرام وجـود تـو، باید طریقِ سـخت نجـف ـ کـربلا را در درونِ خویـش طـی کنم!
طـریقی
* از مبـداء #مـن ، تا مقـصد #تـو *
فکر میکنم؛ کمکم دنیا به فـهم اربـعین نزدیـک میشود!
به همان نقـطهی بلـوغ فـهمِ بشـر!
و این یعنی …
ما به عـمودهایِ آخـر نـزدیک میشـویم!
آخـرین عمود تـاریخِ، قـبل از آغـوش تو…
عمـودی از جـنس عمـود ۱۴۴۲ !
امام زنـدهی ما ؛ پای قـلبمان، عجـیب تـاول زده!
بـیصـبرانه در انـتظار عمـود آخـریم…
فـتح نهایی
『و تو مےآیی
و آویـنی روایت
مےکند فتـحنـهایے را 』
???
ســربازان
امـام زمـان(عج)
از هیــچ چـیز جــز
گنـاهـانِ خویـش نمےهــراسـند ⚠️
‘شهـید آویـنے’
اللهمعجللویڪالفࢪج
خلایق هرچه لایق
یـاصــاحب الزمـان
آقـــای مــن
مولای مـن
از قـدیــم گفته انـد
” خلایـــق هــرچه لایــق “
بی راه نگـفـته انــد !!!
اقــرار می کنیم هـنوز لیـاقت حضـور در محضــر شـما را پیدا نکــرده ایم…
که اگر غــیر از ایـن بـود
هم اینـک در زمـان ظهـور و در حضـور شما به سر می بردیم…
” از ماست که بر ماست “
آری، ما مســتحق بـلای غــیبتیـم ؛
ســزاوار چنیـن ســرنوشتی هستیم ؛
تــو را نخواســته ایم ؛
به بی امامی ” عــادت ” کـرده ایم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود…