حدیـث گــریہ
بـا دل چـه کرده این غــم تو شـاه سر جـــدا…
دیدم کَـری به روضـه ے تو گــــریه میکــنــد…!
هر روز پای هر محـنت گـریه مےکنم
بر هر هــزار زخـم تنت گـریه مےکنم
با نوحههای هر شب تو گریه مےکنم
با روضــههای دل شـکنت گریه مےکنم
یعقوبهای چشــم من از دست رفتهاند
از بس برای پیـرهنت گریه مےکنم
در بین قـبر هم کفن کـربلا به تن
از داغ جسـم بی کـفنت گریه مےکنم
گاهی شبیه روز دهــم، سـرخ میشوم
بر لحـظۀ به نـی شدنت گریه مےکنم
ای سوختـهترین بدن زیـر آفتـاب
بر زخـم تاول بدنـت گریه مےکنم
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
صاحب عزا
اے داغــدار اصـلے این روضــه ها بیــا…
صاحــب عــزاے مــاتم کـرب و بـلا بیــا…
از هیچــکس به جـز تـو نـداریم انتــظار
بر دستــهای توسـت فقــط چشــم ما بیـا…
هفـته به هفـته مے گذرد بـا خـیال تـو
پس لااقـل به حـرمت خـون خـدا بیا…
کلاس عاشقی
عاشــقے رایـج نبـود عبـاس (ع) آن را بــاب کرد?
او دو دســتش را کنـار علقـمه نـذر سر اربـاب کرد…
در ڪِلاس عاشقے عَباس (ع) غوغا مےڪند…
در دلِ هر عاشقے عباس (ع) ماوا مےڪند…
هر ڪَس خواهد رَوَد در مڪتب عشـق حسیـن (ع)
ثبٺ نامش را فقط عباس (ع) امضا مے ڪند…
یا زینب کبری (س)
مـدعے هرگـز مـزن بیـهوده لافِ عاشــقے
این حســین (ع) تنـها یک عـاشق دارد آن هم زیــنب (س) است♡
رشتہاے برگـردنم افڪنده اربـابم حســین (ع)
مےڪشد هرجا ڪه خاطــر خواه یـارش زیـنب (س) اسٺ…
هرڪسے ڪه با لبــاس نوڪـریش دفــن شد…
تاقــیامٺ فاتحہ خـوان مـزارش زیــنب (س) اسٺ…
الفــبای کربـ و بـلا
سَلامُ عَلَے الحُسَـین
خـال لب تو نقـطه ی آغـاز درســمان
اول “الـف” مثـال ابالفضل ، آسمان
“بـا” مثل #بانوان_حـرم_مثل_بی_کفن
“تـا” مثل #تـاولی_که_زده_پای_کودکـان
“ث” #ثـار_الله است و ثـریای عـاشـقی
“جـیم"جای پای اسـب عدو، #جسم نـیمه جـان
“ح” مثل حـجمه، حـملهُ حـیرانیُ #حسین(ع)
“خ” مثـل خـونُ خسـتگیُ خصـمُ #خیزران
“د” مثـل دردُ داغُ دلُ #دست_بی_علم
“ذ"مثل #ذوالجناح که شد ذوب از فغـان
“ر” مثل #راه_شام، رقـیه که آب شد
“ز” مثل #زردی رخ گـل های بوسـتان
“س” مثل #سـایه ی ســرُ، سرنیزهُ سنـان
“ش” مثل #شـاخه ای که شـده خشک از خـزان
“ص” مثل #صـبر و صـدمه و صهبا و صـاعقه
“ض"مثل #ضـجه_نالهُ_فریاد_عرشیان
“طا” مثل #طـواف دور ســرُ، طیف نور سـرخ
“ظا"مثل #ظالمی_که_زده_سر_روی_سنان
“ع" #عشـق، عـاطفه، عَلَم و علم و عالمه
“غ” #غارتُ_غمُ_غضبُ_سنگ_کوفیان
“ف” #فاطمه_فداییُ_فریادُ_فاجعه
“قاف” مثل قصـه، #قافله، ققنوس کاروان
” کاف” #کربلا کبــودی یا کاشـف الکروب
“لام” #لاله_ای_که_له_شده_زیر مهاجمان
“میم"مثل #مشک، موی سفیدُ، منـای عشـق
“ن” نـاله، #نــدبه، نـعره و نامردی بدان
“و” مثل #وای_از_دل_زینب، ولای دوسـت
“ه” مثل #هروله_پی_سرهای_بر_سنان
” ی” مثل یاس، یاور، #یـاران_کــربلا
پايان رسيد حرف ولي مانده داستان …