سادات بنی الــزهرا
کـاش در صـدر خـبرهای جـهان گفته شود !!!
عاقبـت جـمعه شد و مهـدی زهـرا آمد …
از هجــر تو روزگارِ دل جــالب نیست!
هر چند خــرابه است، بی صــاحب نیست!
ما نیز ز “سادات بنی الـــــــزهرا” ییم
آقـا ” صـله ی رحــم” مگر واجـب نیست؟
انتـظار فــرج
ܓ✿ مهدیا یاران خوبت را مکن از بد جدا
رو سـیاه و رو سـفیدش، جان آقا درهم استܓ✿
هر چنـــد کمــی فرج تمنا کَــــردیــــم
آقا ز سر خـویـش تـو را وا کَـــــردیــــم
شـرمـنـده ولــی خلاصه تر می گوییــم
بـا واژه انـتــظـار بـَــد تـا کَـــــردیـــــــم
گنج گـران بها
از کودکی به گـردن ما شـال مـاتم است…
نابرده رنج ,گنـج به ما داده ای حسـین (ع)
چه شود فرصت ديـدار به ما هم بدهند؟
فيـض هـم صحـبتي يار به ما هم بدهند؟
آن قدر بر در اين خـانه گـدا مي مانيم!
لقـب نـوكر دربار به مـا هم بدهند…
شـش گـوشہ
ܓ✿ سـلیمانا از این خـرمن فقط یک خوشـه میخواهم…
ز گوشه گوشه دنیا فقط شــش گوشـه میخواهم ܓ✿
هر کسی نـام کسی گفت سـرش بالا رفت!
ما که از لطـف تـو داریم سـری در سـر ها !
ازدحـام است سر کـوی شما اذن بده…
لااقل مـا بنشـینیم همین آخـرها…